قاسم سلیمانی متولد 20 اسفند1335 در روستای رابُر استان کرمان است . وی در سیزده سالگی، بی درنگ پس از پایان دورهی پنج سالهی دبستان، روستای رابُرد را ترک کرد. او در سال 1353، به عنوان پیمانکار در سازمان آب کرمان آغاز به کار کرد.
فعالیت انقلابی
در سال 1355 فعالیت های انقلابی اش را، از طریق آشنایی با شهید حجت الاسلام رضا کامیاب (که در 7 مرداد 1360 به دست سازمان مجاهدین خلق ترور شد) آغاز کرد، در حالی که همچنان در سازمان آب هم مشغول به کار بود. حجت الاسلام کامیاب از روحانیان انقلابی شهر گناباد در استان خراسان بود، که در ماههای رمضان سال های 1356 و 1357 برای تبلیغ به کرمان میآمد.
عضویت در سپاه پاسداران در کرمان
وی پس از پیروزی انقلاب، همزمان با کار در سازمان آب کرمان، به عضویتِ مجموعۀ "سپاه افتخاری" که به وسیلۀ پدرِ شهید قاضی تأسیس شده بود، درآمد. سردار سلیمانی می گوید: «همه جوان بودیم و باید به شکلی برای انقلاب فعالیت می کردیم و این گونه بود که وارد سپاه شدم»
مسئولیتها در دوره جنگ ایران و عراق
وی به محض بازگشت از مهاباد به ریاست پادگان قدس سپاه در کرمان منصوب شد. با حمله عراق به خاک ایران، سردار سلیمانی چندین گردان از سپاهیان کرمان را آموزش داد و به جبهههای جنوب اعزام کرد و کمی بعد، خود در رأس یک گروهان به سوسنگرد اعزام شد تا جلوی پیشروی عراق در جبههٔ مالکیه را بگیرد. سردار سلیمانی در بیشتر عملیات عمدهٔ نظامی دوران جنگ با عراق، شرکت کرد.
با پایان یافتن جنگ در 1367، لشکر 41 ثارالله به فرماندهی سردار سلیمانی به کرمان بازگشت و درگیر جنگ با اشراری شد که، از مرزهای شرقی کشور هدایت میشدند. سردار سلیمانی مورد آشتی نظامی ایران و آمریکا، مشروط به پذیرفتن قدرت نظامی ایران در منطقه خاورمیانه را مطرح کرده است.
پس از آتش بس با عراق، دولت ایران سپاه پاسداران را مأمور مبارزه با قاچاقچیان بزرگ مواد مخدر کرد. قاسم سلیمانی تا زمان انتصاب به فرماندهی سپاه قدس، با باندهای قاچاق مواد مخدر در نزدیکی مرزهای ایران و افغانستان مبارزه کرد.
انتصاب به فرماندهی نیرو قدس
سال 1379، حضرت آيتالله خامنهای، فرماندهی كل قوا، سلیمانی را به تهران فراخواند و مسئوليت سپاه قدس را به او سپرد. مسئوليتی كه قاسم سليمانی را به كابوسی در ذهن آمريكايیها بدل ساخت. كابوسی كه اگر دستشان برسد، خيلی زود، همچون عماد مغنيه ترورش خواهند كرد!
كابوسی كه همان قدر كه غربيها را ميترساند، به جان ما، غروری مقدس ميريزد. قاسم سليماني، فرماندهی با صلابت، با موهايی جوگندمی و بدنی لاغر و صورتی آفتاب سوخته و نگاهی محجوب و آرام. فرماندهی كه در ميان همولايتیهايش و در مراسم و مجالسشان، خيلی خاكی و خودمانی حضور دارد. فرماندهی كه اگر لباس نظامی تنش نباشد، كسی حدس هم نخواهد زد كه او يك فرمانده نظامی است. فرماندهی كه در خارج از مرزهای جمهوری اسلامي، بسيار شناخته شدهتر از داخل مرزهاست.
انتصاب سردار سلیمانی به فرماندهی نیروی قدس همزمان با قدرت گرفتن طالبان یک پیشامد محض نبود. او از این رو انتخاب شد که، بومیِ یک منطقه کوهستانی به نام رابر در کرمان بود و با نظام سیاسی جوامع قبیلهای به طور کلی و با جامعه افغانستان بویژه آشنایی نزدیک داشت. او با تجربهای که از جنگ داخلی کردستان داشت، نیز گزینهٔ مناسبی بود، چون بنا بود در افغانستانِ عصر طالبان که درگیر جنگهای داخلی بود وارد عمل شود. از همه مهمتر اینکه سردار سلیمانی در هشت سال جنگ با عراق و نیز مبارزه با باندهای مواد مخدر در مناطق مرزی ایران وافغانستان تا پیش از انتصابش به فرماندهی سپاه قدس تجربهٔ بی مانندی اندوخته بود.
نفوذ در عراق
سپاه قدس به فرماندهی سلیمانی در تمامی زمینههای سیاسی، اقتصادی و امنیتی و بهویژه در منطقه حفاظت شده سبز بغداد (که سفارتخانههای غربی و عربی و ادارات و خانههای مقامات دولتی و اعضای پارلمان عراق در آن قرار دارد) نفوذ دارد.
سلیمانی خود در نشست مقدماتی «کنفرانس جوانان و بیداری اسلامی» گفت: «ایران در جنوب لبنان و عراق نیز حضور دارد. در واقع این مناطق به نوعی تحت تاثیر عملکرد و تفکر جمهوری اسلامی ایران هستند.» اما تعدادی از نمایندگان پارلمان عراق در بیانیهای سخنان سلیمانی را محکوم کرده و وی را دچار توهم خواندند.
شناخت سلیمانی توسط بیگانگان
هر قدر كه داخل ايران، او را كم میشناسند، خارج از اين مرزهای جغرافيايی، قصههای حيرتآوری از او بر سر زبانهاست كه با آميختهای از راست و دروغ، شبحی ترسناك و هول انگيز از او ارائه میدهد، كه گويی همه منافع آمريكايیها را در خاورميانه به خطر انداخته است و جالب آنكه هر قدر آنها او را ترسناكتر و هولانگيزتر معرفی میكنند، اينجا داخل ايران اسلامی، آنها كه او را میشناسند، از حجب و تواضع و آرامش او میگويند، مردی كه برخلاف آنچه آمريكايیها میگويند، مرموز نيست.
هر قدر او آرام و بیسر و صدا میرود و میآيد و كارهايش را انجام میدهد، بيرون از مرزهای جمهوری اسلامی در مورد او، يعنی سردار سرلشكر قاسم سليمانی، فرمانده سپاه قدس ايران خيلی خبرها هست. آنها از او و سپاه تحت امرش میترسند و همين ترس سرآغاز خبرهای بعدی است، آنها او را تروريست میخوانند، بارها و بارها تحريمش میكنند، به او اتهام دخالت در امور ساير كشورها را ميزنند، او را فردی بسيار قدرتمند در عرصه سياست خارجی جمهوری اسلامی در خاورميانه توصيف میكنند، او را متهم پرونده ترور رفيق حريری میدانند و سرانجام آنكه، آنها در كنگره آمريكا، صريحاً و رسماً پيشنهاد ترور او را میدهند! شايد تعجبی هم نباشد، آخر آنها از مبارزه با قاسم سليمانی و نيروهايش ناتوان شدهاند، به همين سادگی!
دیدگاه روزنامه گاردین: روزنامه انگليسی گاردين در مورد قاسم سليمانی مینويسد: «حتی كسانی كه سليمانی را دوست ندارند، او را فردی با هوش ميدانند. بسياری از مقامات آمريكا كه اين چند ساله را صرف متوقف كردن كار افراد وفادار به سليمانی كردهاند، ميگويند مايل هستند او را ببينند و معتقدند كه مبهوت كارهای او شدهاند.»
شايد از سر همين بهت است كه يكی از مقامات بلندپايه ارتش آمريكا عاجزانه میگويد: «من اگر او را ببينم، خيلی ساده از او خواهم پرسيد كه از ما چه میخواهد؟!»
واقعيت آن است كه، اگرچه غربی ها او را ژنرال مینامند و او فرمانده يك نيروی نظامی است و آمريكايی ها دوست دارند قبل از هر چيز او يك تروريست به نظر برسد، كه فقط با عملياتهای نظامی به اهدافش دست میيابد، اما خود نيز نمیتوانند معترف نباشند كه او، بیآنكه وارد عرصه نظامی شود، از بعد سياسی به پيروزی دست میيابد، اتفاقی است كه او با تكيه بر ويژگی های اخلاقی اش و تكيه بر اصول انقلاب اسلامی كه منشأ منش رفتاری او نيز هست، رقم میزند، نه با تكيه بر قدرت نظامیاش.
دیدگاه روزنامه مک کلتی: روزنامه آمريكايی «مك كلتی» در سيام مارس 2008 گزارش داده بود: «سليمانی برای توقف درگيریها ميان نيروهای امنيتی عراق كه بيشترشان شيعه هستند و نيروهای راديكال مقتدی صدر در شهر بصره، پا در ميانی كرده است. يكی از نخستين و مهمترين پيروزیهای سليمانی بر آمريكا در عراق، ايجاد برتری سياسی بود، نه نظامی.
وی در ژانويه سال 2005، زمانی به عراق آمد كه عراقیها برای نخستين بار پس از سقوط صدام حسين، به پای صندوقهای رأی میرفتند. در حالی كه آمريكا حمايت شديدی از نخستوزير شدن اياد علاوی ميكرد، سليمانی فعاليت خود را در حمايت از شيعيان طرفدار ايران آغازكرد و به شدت به راهنمايی آنان برای پيروزی در انتخابات پرداخت. پس از انتخابات، بوش انگشتهای رنگی مردم عراق را پيروزی بزرگی برای دمكراسی دانست، اما علاوی و متحدانش شكست خوردند.»
دیدگاه زلمای خلیل زاد: زلمای خليلزاد، سفير سابق آمريكا در افغانستان نيز ميگويد: «همانقدر كه مقامات آمريكايی سليمانی را به جنگ افروزی متهم میكنند، او در ايجاد صلح نيز برای رسيدن به اهدافش فعال بوده است. او در پايان دادن به درگيری های نيروهای مقتدی صدر و نيروهای عراقی در بصره، نقشی حياتی داشت، تهديدی كه میرفت، ناآرامی های آن گسترش يافته و پيامدهای وخيمی به ويژه برای منابع نفتی عراق در پی داشته باشد.»
دیدگاه نماینده مجلس عراق: يكی از نمايندگان مجلس عراق كه از دستياران ارشد نوری المالكی هم هست، درباره سردار سليمانی میگويد: «او فقط يكبار در اين هشت ساله به عراق آمده است. او فردی است كه آرام سخن ميگويد و منطقی و بسيار مؤدب است. وقتی با او حرف میزنيد، بسيار ساده برخورد میكند. تا زمانی كه پشتوانه او را نشناسيد، نمیدانيد چه قدرتی دارد، هيچ كسی نمیتواند با او بجنگد.»
قاسم سليمانی آن گونه كه آنها در موردش نقل میكنند، بی محافظ و فقط با دو همراه، به عراق رفته و در منطقه حفاظت شده توسط امريكايی ها، موسوم به منطقه سبز، حضور يافته و ديدارهايش را در كمال آرامش سروسامان داده و بعد به ايران بازگشته است!
خيلی فرق نمیكند كه اين ادعاها چقدر مستند است يا حتی چقدر میتواند صحيح باشد؛ همين مؤلفهها و قصههای راست و دروغ ديگری كه از او ميگويند، برای ذهن شهروندان غربی كه مقهور شانتاژهای رسانهای دولت هايشان هستند، كفايت میكند تا به نمايندگان كنگره امريكا معترض نشوند كه چرا دور هم نشستهايد و با صراحتی باور نكردنی، پيشنهاد ترور میدهيد!
واکنش به طرح ترور سردار سلیمانی
در پی شکلگیری تحولات منطقهای و انتشار اخبار کذبی مبنی بر دخالت "نیروی قدس سپاه" به فرماندهی حاج قاسم سلیمانی، و مطرح کردن طرح ترور ایشان توسط رسانه های معاند، مخاطبان و کارشناسان داخلی و بینالمللی با موضعگیری به موقع خود با این "موج رسانهای" به تقابل پرداختند.
سردار قاسم سلیمانی نیز در سخنرانی خود در اجتماع 50 هزار نفری بسیجیان کرمان گفت: «با این تهدیدات، رعب بر ما حاکم نمیشود و از خدا میخواهم "شهادت" در راه خودش را به دست دشمنان دین، نصیب من بگرداند»
همچنین این اظهارات واكنش جوانان و فعالان فضای مجازی را به دنبال داشت.
بعد از اینکه در راهپیمایی روز 13 آبان 1390 بسیاری از جوانان و نوجوانان با امضای طوماری خواستار پیوستن به "سپاه قدس" ایران شدند تعداد زیادی از کاربران شبکههای اجتماعی و همچنین وبلاگ نویسان در حمایت از "فرمانده نیروی قدس سپاه" تصویر پروفایل خود را به تصویر وی تغییر دادند. در "شبکههای اجتماعی" پرمخاطب و فعال مثل "فیسبوک" و "گوگلپلاس" و ... مشاهده میشد تعداد زیادی از کاربران آنها در حمایت از "فرمانده نیروی قدس سپاه" به جای تصویر خود تصویر وی را گذاشتهاند تا در یک معنا بگویند همه آنها پشت این "فرمانده سپاه" هستند.
پیام حاج قاسم به آمریکا درباره سوریه!
با شدت گرفتن بحران در سوریه در اثر یک حمله شیمیایی (21 اوت 2013 - 3 مرداد 1392) آمریکا دولت سوریه را متهم به انجام این حمله کرد و این مسأله را بهانه دخالت احتمالی نظامی خود قرار داد. این تهدید نظانی آمریکا با واکنش های زیادی رو به رو شد.
در این میان بیبیسی مدعی شد ایران، سرلشگر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به بغداد نزد "نوری مالکی" نخستوزیر عراق فرستاده است؛ مالکی هم مشاور امنیت ملی اش، "فالح فیاض" را حامل پیام ایران به آمریکا کرده است.
بیبیسی در این ادعای بدون سند خود میگوید: «اما محتوای این پیام هم در حد همین هشدارهای کلی بوده که مقامهای ایرانی نسبت به پیامدهای دخالت نظامی در سوریه داده اند و تهدیدی در بر نداشته است.»
این در حالی است که طی همین ایام پیامکی منتسب به سردار سلیمانی منتشر شد که در آن آمده: «هر چتربازی که قرار است از هواپیما هلیبرن شود، هر تفنگداری که قرار است از ناوها پیاده شود، هر کماندویی که قرار است با نفربر پیاده شود، یادش باشد که قبلا تابوتش را سفارش داده باشد. شامات (سوریه) خط قرمز انقلاب اسلامی است. همانجایی که میتواند معراج ما و گورستان شما باشد.»
در همین زمینه پایگاه خبری "النشره" (elnashra) نیز گزارش داد که سردار "قاسم سلیمانی" فرمانده سپاه قدس ایران در خصوص حمله احتمالی غرب به سوریه اظهار داشت: «هر سرباز آمریکایی که روی خاک سوریه پا می گذارد باید تابوت خود را نیز با خودش حمل کند...»
قویترین مرد خاورمیانه
نشریه آمریکایی «نیویورکر» در سال 92، به ابعاد قدرت و نقش سردار «قاسم سلیمانی» فرمانده سپاه قدس جمهوری اسلامی از زبان مأموران سیا و مقامات عراقی پرداخت و با بیان اینکه سردار سلیمانی به ندرت صحبت میکند وی را دارای یک کاریزمای نهفته دانست. در گزارش مذکور «جان ماگویر» افسر سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) سلیمانی را قدرتمندترین عامل در خاورمیانه که کمتر کسی چیزی درباره وی شنیده است معرفی کرده است.
یک مقام سابق ارشد عراقی نیز سلیمانی را فردی زیرک و استراتژیستی به شدت باهوش توصیف می کند و می گوید: زمانی که وارد اتاقی می شود که مثلاً 10 نفر در آن حضور دارند، او جلو نمی آید، همان جا در طرف دیگر اتاق بسیار آرام می نشیند. صحبتی نمی کند، نظری نمی دهد و تنها مینشیند و گوش می دهد؛ و البته قطعا همه در آن اتاق تنها به او فکر می کنند.
به گفته دکستر فیلکینز، روزنامهنگار این نشریه، سلیمانی از زمانیکه به عنوان فرمانده سپاه منسوب شد تلاش کرد تا اوضاع خاورمیانه را به نفع ایران جهت دهی کند و از دید رسانه ها دور بماند.
:: موضوعات مرتبط:
زندگی نامه افراد مشهور ,
,
:: برچسبها:
عکس ,
سردار ,
قاسم سلیمانی ,